برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

مدح ازدواج در شاهنامه ی فردوسی

و.ک(375) 

971108

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 

*** 

مدح ازدواج در شاهنامه 

***

 زال:

 خدا وند گردنده خورشید و ماه / روان را به نیکی نماینده راه -

 بدانگه که لوح آفرید و قلم / بزد بر همه بودنیها رقم - 

جهان را فزایش ز جفت آفرید / که از یک فزونی نیاید پدید - 

و

 زمانه به مردم شد آراسته /  وزو ارج گیرد همی خواسته - 

چه مهتر چه کهتر چو شد جفت جوی /  سوی دین و آیین نهادست روی - 

 بدین در خردمند را جنگ نیست / که هم راه دینست و هم ننگ نیست -  

و

 همی هرک بینی تو اندر جهان/دلی نیست اندر نهان - 

ز اندوه باشد رخ مرد زرد/به رامش فزاید تن رادمرد -

 اگر تاجدارست اگر پهلوان/به زن گیرد آرام مرد جوان - 

همان زو بود دین یزدان به پای/جوان را به نیکی بود رهنمای - 

و

 اگر شاه دیدی و گر زیر دست/وگر پاکدل مرد یزدان پرست - 

چنان دان که چاره نباشد ز جفت/ز پوشیدن و خورد و جای نهفت -

 اگر پارسا باشد و رای زن/یکی گنج باشد، پراکنده زن - 

به ویژه که باشد به بالا بلند/فرو هشته تا پای مشکین کمند - 

خردمند و هشیار و با رای و شرم/سخن گفتنش خوب و آوای نرم - 


اگر نیستی جفت اندر جهان / بماندی توانایی اندر نهان -

 و دیگر که مایه ز دین خدای / ندیدم که ماندی جوان را بجای  -

 بویژه که باشد ز تخم بزرگ / چو بیجفت باشد بماند سترگ  -

 چه نیکوتر از پهلوان جوان / که گردد به فرزند روشن روان -

 چو هنگام رفتن فراز آیدش / به فرزند نو روز بازآیدش  - 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد