برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
کفه ی ترازوی جانبداری عاطفیِ روحِ بلندِ فردوسی، سوی سهراب سنگینی میکند. – 2 –
***
فردوسی بزرگ، با نبوغی سرشار و روانکاوانه، در مقامِ "روانشناسی کارکشته"، نقاط "ضعفِ" رستم، "قوی ترین" اَبَر پهلوانِ شاهنامه اش را نیز صادق و صمیمی به رخ می کشد.
***
دومین مورد،
به رخ کشیدن برتری روحی سهراب به روحیه ی در هم کوبیده شده ی رستم:
چنین گفت سهراب کاو زین سپاه / نکرد از دلیران کسی را تباه -
از ایرانیان من بسی کشتهام / زمین را به خون و گل آغشتهام -
وزان روی رستم سپه را بدید / سخن راند با گیو و گفت و شنید -
گر از باد جنبان شود کوهِ خار / نجنبید بر زین بر آن نامدار -
چو فردا بیاید به دشت نبرد / به کُشتی همی بایدم "چاره" کرد -
بکوشم ندانم که پیروز کیست / ببینیم تا رای یزدان به چیست -
به لشکر گه خویش بنهاد روی / " پُراندیشه ی جان" و سرش کینه جوی -
زان سوی، سهراب، میگسار:
کنون خوان همی باید آراستن / بباید به می غم ز دل کاستن -
زین سوی، رستم ، غمگسار:
چنین راند پیش برادر سخن / که بیدار دل باش و تندی مکن -
و گر خود دگرگونه گردد سخن / تو زاری میاغاز و تندی مکن -
تو خرسند گردان دل مادرم / چنین کرد یزدان قضا بر سرم -
بگویش که تو دل به من در مبند / که سودی ندارت بودن نژند -
همه مرگ راییم پیر و جوان / به گیتی نماند کسی جاودان -
بهادر امیرعضدی