برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

کفه ی ترازوی جانبداری عاطفیِ روحِ بلندِ فردوسی، سوی سهراب سنگینی میکند. – 3

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

*** 

کفه ی ترازوی جانبداری عاطفیِ روحِ بلندِ فردوسی، سوی سهراب سنگینی میکند. – 3 -

***

فردوسی بزرگ، با نبوغی سرشار و روانکاوانه، در مقامِ "روانشناسی کارکشته"، نقاط "ضعفِ" رستم، "قوی ترین" اَبَر پهلوانِ شاهنامه اش را نیز صادق و صمیمی به رخ می کشد.

***

سومین مورد،

 گاهِ رزم، سهراب آرام و مطمئن و مهرجو می نماید: 

 ز رستم بپرسید خندان دو لب / تو گفتی که با او به هم بود شب - 

ز کف بفگن این گرز و شمشیر کین / بزن جنگ و بیداد را بر زمین -

 نشنیم هر دو پیاده به هم / به می تازه داریم روی دژم -

 دل من همی با تو مهر آورد / همی آب شرمم به چهر آورد -

 

و رستم ، مضطرب و پریش و سر در گم، مهرجویی و خوی آشتی جوی سهراب را فریبکاری ترجمان میکند:

 بدو گفت رستم که‌ای نامجوی / نبودیم هرگز بدین گفت‌وگوی - 

ز کشتی گرفتن سخن بود دوش / نگیرم فریب تو زین در مکوش - 

نه من کودکم گر تو هستی جوان / به کشتی کمر بسته‌ام بر میان -

 بکشتی گرفتن برآویختند / ز تن خون و خوی را فرو ریختند -

 نشست از بر سینهٔ پیلتن / پر از خاک چنگال و روی و دهن -

 یکی خنجری آبگون برکشید / همی خواست از تن سرش را برید -


 رستم به ترفند،  از دگرگونگی آیین سخن میگوید: 

دگرگونه‌تر باشد آیین ما / جزین باشد آرایش دین ما -

 گرش "بار دیگر" به زیر آورد / ز افگندنش نام شیر آورد - 

بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد