برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
آیین ها در شاهنامه ی فردوسی - ۷ - آئین موسی کلیم الله (یهودیت)
***
وصیت منوچهر به نوذر، در واپسین دم حیات و توصیه به گرویدن نوذر به آیین موسای پیامبر:
منوچهر را سال شد بر دو شست / ز گیتی همی بار رفتن ببست –
بفرمود تا نوذر آمدش پیش / ورا پندها داد ز اندازه بیش –
ازان پس که بردم بسی درد و رنج / سپردم ترا تخت شاهی و گنج –
چنان چون فریدون مرا داده بود / ترا دادم این تاج شاه آزمود –
نشانی که ماند همی از تو باز / برآید برو روزگار دراز –
نباید که باشد جز از آفرین / که "پاکی نژاد آورد پاک دین" –
نگر تا نتابی ز دین خدای / که دین خدای آورد پاک رای –
« کنون نو شود در جهان داوری / چو موسی بیاید به پیغمبری » –
پدید آید آنگه به خاور زمین / « نگر تا نتابی برِ او به کین » –
« بدو بِگرو، آن دین یزدان بود »/ نگه کن ز سر تا چه پیمان بود –
تو مگذار هرگز ره ایزدی / که نیکی ازویست و هم زو بدی –
بگفت و فرود آمد آبش به روی / همی زار بگریست نوذر بر اوی –
دو چشم کیانی به هم بر نهاد / بپژمرد و برزد یکی سرد باد –
شد آن نامور پرهنر شهریار / به گیتی سخن ماند زو یادگار -