برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پیوند عاطفی انسان و اسب، در شاهنامه - 9

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

***

پیوند عاطفی انسان و اسب، در شاهنامه - 9

***

رخش، در خوان اول از خوان های هفت گانه ی رستم، در مصاف با شیر، جان ِ رستم ِ خفته را می خرد:

 چو یک پاس بگذشت درنده شیر / به سوی کنام خود آمد دلیر -

بر ِ نی، یکی پیل را خفته دید / بر او یکی اسپ آشفته دید -

نخست اسپ را گفت باید شکست / چو خواهم سوارم خود آید به دست -

سوی رخش رخشان برآمد دمان / چو آتش بجوشید رخش آن زمان -

دو دست اندر آورد و زد بر سرش / همان تیز دندان به پشت اندرش -

همی زد بران خاک تا پاره کرد / ددی را بران چاره بیچاره کرد -

چو بیدار شد رستم تیزچنگ / جهان دید بر شیر تاریک و تنگ -

چنین گفت با رخش کای هوشیار / که گفتت که با شیر کن کارزار -

اگر تو شدی کشته در چنگ اوی / من این گرز و این مغفر جنگجوی -

چگونه کشیدی به مازندران / کمند کیانی و گرز گران -

چرا نامدی نزد من با خروش / خروش توام چون رسیدی به گوش -

سرم گر ز خواب خوش آگه شدی / ترا جنگ با شیر کوته شدی -

چو خورشید برزد سر از تیره کوه / تهمتن ز خواب خوش آمد ستوه -

تن رخش بسترد و زین برنهاد / ز یزدان نیکی دهش کرد یاد -

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد