برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

آداب به پیشواز رفتن بزرگان در شاهنامه ی فردوسی - ۲ - کیخسرو به پیشواز رستم می آید

 و.ک(030,2)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

***

آداب به پیشواز رفتن بزرگان در شاهنامه ی فردوسی - ۲ - کیخسرو به پیشواز رستم می آید

***

پیشوازی شایسته و درخور ِ شان و شوکت ِ رستم، توسط کیخسرو

 چو تاج بزرگی بسر بر نهاد / ازو شاد شد تاج و او نیز شاد -

 فرستادگان آمد از هر سوی / ز هر نامداری و هر پهلوی - 

پس آگاهی آمد سوی نیمروز / بنزد سپهدار ِ گیتی فروز - 

که خسرو ز توران به ایران رسید / نشست از بر تخت کو را سزید -  

"بیاراست رستم به دیدار شاه / ببیند که تا هست زیبای گاه" -  

ابا زال، سام نریمان بهم / بزرگان کابل همه بیش و کم -  

سپاهی که شد دشت چون آبنوس / بدرید هر گوش ز اوای کوس -  

سوی شهر ایران گرفتند راه / زواره فرامرز و پیل و سپاه -  

به پیش اندرون زال با انجمن / درفش بنفش از پس ِ پیلتن -  

پس آگاهی آمد بر ِ شهریار / که آمد ز ره، پهلوان ِ سوار -  

زواره فرامرز و دستان سام / بزرگان که هستند با جاه و نام -  

دل شاه شد زان سخن شادمان / سراینده را گفت کاباد مان -  

"که اویست پروردگار ِ پدر / وزویست پیدا به گیتی، هنر -


کیخسرو سران و سرداران را با تشریفات ِ تمام، به پیشوازِ رستم گسیل میدارد:

بفرمود تا گیو و گودرز و طوس / برفتند با نای رویین و کوس -  

تبیره بر آمد ز درگاه شاه / همه بر نهادند گردان کلاه -  

یکی لشکر از جای برخاستند / پذیره شدن را بیاراستند -  

ز پهلو به پهلو پذیره شدند / همه با درفش و تبیره شدند -  

"برفتند پیشش به دو روزه راه / چنین پهلوانان و چندین سپاه" -  

درفش تهمتن چو آمد پدید / به خورشید گرد سپه بردمید -  

خروش آمد و ناله ی بوق و کوس / ز قلب سپه گیو و گودرز و طوس -  

به پیش گو پیلتن راندند / به شادی برو آفرین خواندند -  

"گرفتند هر سه ورا در کنار / بپرسید شیراوژن از شهریار" -  

ز رستم، سوی زال ِ سام آمدند / گشاده دل و شادکام آمدند -  

نهادند سوی فرامرز روی / گرفتند شادی به دیدار اوی -  

وزان جایگه سوی شاه آمدند / به دیدار فرخ کلاه آمدند -  

"چو خسرو گَو ِ پیلتن را بدید / سرشکش ز مژگان به رخ بر چکید" -  

"فرود آمد از تخت و کرد آفرین / تهمتن ببوسید روی زمین" -  

به رستم چنین گفت کای پهلوان / همیشه بدی شاد و روشنروان -

 به رستم چنین گفت کای پهلوان / همیشه بدی شاد و روشنروان -

به گیتی خردمند و خامش تویی / که پروردگار سیاوش تویی - 

سر زال زان پس به بر در گرفت / ز بهر پدر دست بر سر گرفت - 

گوان را به تخت مهی برنشاند / بریشان همی نام یزدان بخواند - 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد