برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۲)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۲)
***
بهرام گور پس از به تخت نشستن مرزبانان  را فرا می خواند و از گذشته ی تاریخ می گوید:
 هرانکس که بیداد بد دور کرد / به نادادن چیز و گفتار سرد -
وزان پس چنین گفت با موبدان / که ای پرهنر پاکدل بخردان - 
"جهان را ز هرگونه دارید یاد / ز کردار شاهان بیداد و داد" -
بسی دست شاهان ز بیداد و آز / تهی ماند و هم تن ز آرام و ناز -
 جهان از بداندیش در بیم بود / دل نیکمردان به دو نیم بود - 
همه دست کرده به کار بدی / کسی را نبد کوشش ایزدی - 
نبد بر زن و زاده کس پادشا / پر از غم دل مردم پارسا -
به هر جای گستردن دست دیو / بریده دل از بیم گیهان خدیو -
سر نیکویها و دست بدیست / در دانش و کوشش بخردیست -
همه پاک در گردن پادشاست / که پیدا شود زو همه کژ و راست - 


آنگاه بهرام گور تیغ نقد بر پدرش،(یزدگرد بزهکار) می کشد:   

پدر گر به بیداد یازید دست / نبد پاک و دانا و یزدانپرست -
مدارید کردار او بس شگفت / که روشن دلش رنگ آتش گرفت -
ببینید تا جم و کاوس شاه / چه کردند کز دیو جستند راه -
پدر همچنان راه ایشان بجست / به آب خرد جان تیره نشست - 
همه زیردستانش پیچان شدند / فراوان ز تندیش بیجان شدند -
کنون رفت و زو نام بد ماند و بس / همی آفرین او نیابد ز کس - 
ز ما باد بر جان او آفرین / مبادا که پیچد روانش ز کین -


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد