برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
رجز خوانی در شاهنامه - ۱۰ - رجز خوانی هومان و فریبرز
***
رجز خوانی، از فراز های شور انگیز و گرمی بخش آوردگاه نبرد های تن به تن یلان در شاهنامه.
***
رجز خوانی هومان و فریبرز:
***رجز خوانی هومان:
بنزد فریبرز با ترجمان/بیامد بکردار باد دمان-
یکی برخروشید کای بدنشان/فروبرده گردن ز گردنکشان-
سواران و پیلان و زرینه کفش/ترا بود با کاویانی درفش-
بترکان سپردی بروز نبرد/یلانت بایران نخوانند مرد-
چو سالار باشی شوی زیردست/کمر بندگی را ببایدت بست-
فریبرز:
چنین داد پاسخ فریبرز باز/که با شیر درنده کینه مساز-
چنینست فرجام روز نبرد/یکی شاد و پیروز و دیگر بدرد-
به پیروزی اندر بترس از گزند/که یکسان نگردد سپهر بلند-
سپه را به ویست فرمان جنگ/بدو بازگردد همه نام و ننگ-
اگر با توم جنگ فرمان دهد/دلم پر ز دردست درمان دهد-
ببینی که من سر چگونه/برآرم چو پای اندر آرم بجنگ-
هومان به فریبرز :
چنین پاسخش داد هومان که بس/بگفتار بینم ترا دسترس-
بدین تیغ کاندر میان بسته ای/گیا بُر، که از جنگ خود رسته ای-
بدین گرز جویی همی کارزار/که از ترگ و جوشن نیاید بکار-