و.ک(218)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***نوشزاد ِ انوشیروان و آئین مسیح
***
وفاداری نوشزاد ِ انوشیروان* به آئین مسیح
***
نوشزاد، به دین مادر می پیوندد:
ز دین پدر کیش مادر گرفت/زمانه بدو مانده اندر شگفت -
چنان تنگ دل گشت ازو شهریار/که از گل نیامد جز از خار بار -
نوشزاد، از دین پدر روی بر می تابد و به دین مادر می گرود و علیه پدرش قد علم میکند، به روم میرود و در نبرد با سپاه رام برزین، کشته می شود، نوشزاد تا دم مرگ به آئین مسیح وفادار می ماند:
مرا دین کسری نباید همی/دلم سوی مادر گراید همی -
که دین مسیحاست ایین اوی/نگردم من از فره و دین اوی -
مسیحای دین دار اگر کشته شد/نه فر جهاندار ازو گشته شد -
سوی پاک یزدان شد آن رای پاک/بلندی ندید اندرین تیره خاک -
اگر من شوم کشته زان باک نیست/کجا زهر مرگ ست و تریاک نیست -
بگفت این و لب را بهم بر نهاد/شد آن نامور شیردل نوش زاد -
کنون جان او با مسیحا یکیست/همانست کاین خسته بر دار نیست -
......................................
پ ن:
* نوشزاد ِ انوشیروان، پسر کسرا انوشیروان از زن مسیحی اش:
بدین مسیحا بد این ماهروی/ز دیدار او شهر پر گفت و گوی-
یکی کودک آمدش خورشید چهر/ز ناهید تابنده تر بر سپهر-
ورا نامور خواندی نوشزاد/نجستی ز ناز از برش تندباد-
نوشزاد ِ انوشیروان، شادمان از مرگ پدر :
جهاندار بیدار کسری بمرد/زمان و زمین دیگری را سپرد-
ز مرگ پدر شاد شد نوشزاد/که هرگز ورا نام نوشین مباد-
بهادر امیرعضدی