برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۱۳)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***

باز نگری و مرور تاریخ و آموختن از نیک و بد ِ گذشتگان در شاهنامه - (۱۳)

***  

تاریخنگاری، بخشی از "هنر" فردوسی و نشر ِ تاریخ ِ ایران زمین، بخشی از "هدف" فردوسی در تدوین شاهنامه
 ***

بهرام چوبینه و عبرت از تاریخ پیشینیان.
***
گردیه، خواهر بهرام چوبینه به بالین بهرام ِ خفته در خون می رسد:
 به نزدیک بهرام بازآمدند / جگر خسته و پرگداز آمدند -
همیرفت خون ازتن خسته مرد / لبان پر ز باد و رخان لاژورد -
بیامد هم اندر زمان خواهرش / همه موی برکند پاک از سرش -
نهاد آن سر خسته را بر کنار / همیکرد با خویشتن کار زار -


گردیه از نشنیدن پندش (از سرباز زدن بهرام از رقابتش با خسرو پرویز در جانشینی هرمزد نوشیروان) گلایه می کند:
 سپهدار نشنید پند مرا / سخن گفتن سودمند مرا -
برین کرده ها بر پشیمان بری / گنهکار جان پیش یزدان بری -
بد آمد بدین خاندان بزرگ / همه میش گشتیم و دشمن چو گرک -

بهرام شرمسار و غمین از نشنیدن پند خواهر ست:
چو آن خسته بشنید گفتار او / بدید آن دل و رای هشیار او -
به زاری و سستی زبان بر گشاد / چنین گفت کای خواهر پاک و راد -
ز پند تو کمی نبد هیچ چیز / ولیکن مرا خود پر آمد قفیز -
همی پند بر من نبد کارگر / ز هر گونه چون دیو بد راه بر -

بهرام ِ پشیمان، در واپسین دم حیات، برای خواهرش گردیه، از تاریخ و پیشینیان یاد میکند:
نبد خسروی برتر از جمشید / کزو بود گیتی به بیم وامید -
کجا شد به گفتار دیوان ز شاه / جهان کرد بر خویشتن بر سیاه -
همان نیز بیدار کاوس کی / جهاندار نیک اختر و نیک پی -
تبه شد به گفتار دیو پلید / شنیدی بدیها که او را رسید -
همان بآسمان شد که گردان سپهر / ببیند پراگندن ماه و مهر -
مرا نیز هم دیو بیراه کرد / ز خوبی همان دست کوتاه کرد -
پشیمانم از هرچ کردم ز بد / کنون گر ببخشد ز یزدان سزد -
نوشته برین گونه بد بر سرم / غم کرده های کهن چون خورم -
ز تارک کنون آب برتر گذشت / غم و شادمانی همه باد گشت -
نوشته چنین بود و بود آنچ بود / نوشته نکاهد نه هرگز فزود -
همان پند تویادگارمنست / سخنهای توگوشوارمنست -

سرآمد کنون کار بیداد و داد / سخنهات بر من مکن نیز یاد -


#بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد