برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
راز و فلسفه ی "تازه سیب" در شاهنامه فردوسی - بخش 04
***
فردوسی اسب اهدایی منذر را بسان تازه سیب در دستان بهرام گور می داند:
بشد تیز نعمان صد اسپ آورید/ز اسپان جنگی بسی برگزید-
چو بهرام دید آن بیامد به دشت/چپ و راست پیچید و چندی بگشت-
هر اسپی که با باد همبر بدی/همه زیر بهرام بیپر شدی-
برینگونه تا رگزید اشقری/یکی بادپایی گشادهبری-
بها داد منذر چو بود ارزشان/که در بیشهٔ کوفه بد مرزشان-
بپذرفت بهرام زو آن دو اسپ/فروزنده بر سان آذر گشسپ-
همی داشتش چون یکی تازه سیب/که از باد ناید برو بر نهیب-