و.ک(295)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نزادی مرا کاشکی مادرم
***
طوسِ نوذر، برخلافِ نزادی مرا کاشکی مادرم*، از پدر مایه می گذارد و بار "تقصیر" را از دوش مادر بر میدارد و بر دوش پدر می گذارد:
ز گودرز چون آگهی شد به طوس / مژه کرد پر خون و رخ سندروس –
همی گفت: «اگر نوذرِ پاکتن / "نکِشتی بن و بیخِ من بر چمن"» -
نبودی مرا رنج و تیمار و درد / غمِ کُشته و گـَـرم دشت نبرد –
...........................................
پ ن:
گلایه ی گودرز کشوادگان از روزگار، در نبرد هماون:
نبیره پسر داشتم لشکری/شده نامبردار هر کشوری-
بکین سیاوش همه کشته شد/ز من بخت بیدار برگشته شد-
ازین زندگانی شدم ناامید/سیه شد مرا بخت و روز سپید-
* نزادی مرا کاشکی مادرم / نگشتی سپهر بلند از برم -
سیاوش:
نزادی مرا کاشکی مادرم/وگر زاد مرگ آمدی بر سرم-
که چندین بلاها بباید کشید/ز گیتی همی زهر باید چشید-
زال به رودابه:
به مادر چنین گفت کای پر خرد/همی مهر جان مرا بشکرد-
مرا مام فرخ نزادی ز بن/نرفتی ز من نیک یا بد سخن-
فردوسی حکیم فرزانه ی طوس نیز از زاده شدنش از "چرخ مست"، "گنبد تیز گرد" گلایه دارد:
ببازیگری ماند این چرخ مست/که بازی برآرد به هفتاد دست-
همی خورد باید کسی را که هست/منم تنگدل تا شدم تنگدست-
اگر خود نزادی خردمند مرد/ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد-
و
چه جوییم زین گنبد تیزگرد/که هرگز نیاساید از کارکرد-
یکی را همی تاج شاهی دهد/یکی را بدریا بماهی دهد-
اگر خود نزادی خردمند مرد/ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد-
گشتاسب:
مرا کاشکی پیش فرخ زریر/زمانه فگندی به چنگال شیر-
وگر خود نکشتی پدر مر مرا/نگشتی به جاماسپ بداخترا-
ورا هم ندیدی به خاک اندرون/بران سان فگنده پیش پر ز خون-
بهادر امیرعضدی