برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

آیین نگارش، تکنیک و فنّ نامه نگاری در شاهنامه فردوسی - 23 - نامه ی کسری انوشیروان به پسرش هرمزد

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
آیین نگارش، تکنیک و فنّ نامه نگاری در شاهنامه فردوسی - 23  -  نامه ی کسری انوشیروان  به پسرش هرمزد
***
قاعده مرسوم در نامه نگاری های اداری(دیوانی) امروزین، که از شیوه و فرم نامه نگاری در شاهنامه اقتباس شده ست.
عنوان:
از:
به:
موضوع:
***
کسری انوشیروان در نامه یی به پسرش(هرمز) از ملزومات سرحد داری می گوید:
***
نقشه راه کسرا انوشیروان به فرزندش هرمزد، در باب راه و روش سرحد داری و نکو داشت فرماندهان و فرمانبرداران.
***
(عنوان:) - شنیدم کجا کسری ِ شهریار / به هرمز یکی نامه کرد استوار -

(از:) - کسرا انوشیروان
ز شاه جهاندار خورشید دهر/مهست و سرافراز و گیرنده شهر-

(به:) - هرمزد نوشیروان
سوی پاک هرمزد فرزند ما/پذیرفته از دل همی پند ما-
 
(موضوع:) - آرزوی نکبختی و راه و روش سرحد داری
ز یزدان بدی شاد و پیروز بخت / همیشه جهاندار با تاج و تخت-
به ماه خجسته به خرداد روز / به نیک اختر و فال گیتی فروز-
نهادیم برسر تو را تاج زر / چنان هم که ما یافتیم از پدر-
همان آفرین نیز کردیم یاد / که برتاج ماکرد فرخ قباد-
تو بیدارباش و جهاندار باش / خردمند و راد و بی آزار باش -
بدانش فزای و به یزدان گرای/که اویست جان تو را رهنمای-
بپرسیدم از مرد نیکوسخن / کسی کو به سال و خرد بد کهن -
 که از ما به یزدان که نزدیکتر / کرا نزد او راه باریکتر -
 چنین داد پاسخ که دانش گزین / چو خواهی ز پروردگار آفرین -
 که نادان، فزونی ندارد ز خاک / به دانش بسنده کند جان پاک -
 به دانش بود شاه زیبای تخت / که داننده بادی و پیروزبخت -
مبادا که گردی تو پیمان شکن / که خاکست پیمان شکن را کفن -
 به باد افره بیگناهان مکوش / به گفتار بدگوی مسپارگوش -
 به هر کار فرمان مکن جز به داد / که از داد باشد روان تو شاد -
 زبان را مگردان به گرد دروغ / چو خواهی که تخت تو گیرد فروغ
و ...

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد