برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
ردِّ نیکی را همه جا میتوان یافت. « باید نیکو دید » - بخش 7 - اغریرث، کشته شدن اسیران جنگی ایرانی را به دست افراسیاب بر نمی تابد.
***
پهلوانان در شاهنامه، چه ایرانی، چه تورانی، همگی مرام و منشیِ پهلوانی دارند و سرشار از رادی و فتّوت و جوانمردی هستند.
اغریرث، این پهلوان تورانی، با رادی و بزرگمنشی ناشی از مرام و منشِ روحیه ی پهلوانی اش، کشته شدنِ اسیران در بندِ ایرانی را روا نمی داند.
***
پس آن بستگان را کشیدند خوار/به جان خواستند آنگهی زینهار-و بفرجام، اغریرث به بهای آزاد ساختن و رهانیدن جان اسیران ایرانی، از دست خوریز افراسیاب، جان خود را به هواداری از اسیران ایرانی فدا می کند:
چو اغریرث آمد ز آمل به ری/وزان کارها آگهی یافت کی-
بدو گفت کاین چیست کانگیختی/که با شهد حنظل برآمیختی-
بفرمودمت کای برادر بکش/که جای خرد نیست و هنگام هش-
بدانش نیاید سر جنگجوی/نباید به جنگ اندرون آبروی-
سر مرد جنگی خرد نسپرد/که هرگز نیامیخت کین با خرد-
چنین داد پاسخ به افراسیاب/که لختی بباید همی شرم و آب-
هر آنگه کت آید به بد دسترس/ز یزدان بترس و مکن بد بکس-
که تاج و کمر چون تو بیند بسی/نخواهد شدن رام با هر کسی-
یکی پر ز آتش یکی پرخرد/خرد با سر دیو کی درخورد-
سپهبد برآشفت چون پیل مست/به پاسخ به شمشیر یازید دست-
میان برادر بدونیم کرد/چنان سنگدل ناهشیوار مرد-
بهادر امیرعضدی