برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
خواب دیدن در شاهنامه ( ۳ ) - خواب دیدن ضحاک
***
نقش توجیه گر و راهگشای خواب دیدن در روند رخدادها در شاهنامه
نگر خواب را بیهده نشمری / یکی بهره دانی ز پیغمبری -
***
حکیم بزرگوار طوس، برای مقدمه چینی و بستر سازی برای روند پدیده ها و رخداد های آتی داستان ها و (سوژه هایش)، از خواب و الهام گرفتن از نهاد ِ نهان یا (رویای صادق) شخصیت یا (پرسوناژ) هایش با نبوغی سرشار وام می ستاند.
***
خواب دیدن ضحاک:
چو از روزگارش چهل سال ماند / نگر تا بسر برش یزدان چه راند -
در ایوان شاهی شبی دیر یاز / به خواب اندرون بود با ارنواز -
چنان دید کز کاخ شاهنشهان / سه جنگی پدید آمدی ناگهان -
دو مهتر یکی کهتر اندر میان / به بالای سرو و به فر کیان -
کمر بستن و رفتن شاهوار / بچنگ اندرون گرزه ی گاوسار -
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ / نهادی به گردن برش پالهنگ -
همی تاختی تا دماوند کوه / کشان و دوان از پس اندر گروه -
بپیچید ضحاک بیدادگر / بدریدش از هول گفتی جگر -
یکی بانگ برزد بخواب اندرون / که لرزان شد آن خانه ی صدستون -
ضحاک، خواب ِ دیده را با ارنواز*۱ و شهرنواز*۲، باز می گوید:
به خورشید رویان جهاندار گفت / که چونین شگفتی بشاید نهفت -
که گر از من این داستان بشنوید / شودتان دل از جان من ناامید
و بدین سان ست که با (گفت ِ) ارنواز در بستر ضحاک، فضا سازی و بستر ِ روند ِ آتی داستان، چیده می شود:
چنین گفت با نامور ماهروی / که مگذار این را ره چاره جوی -
تو داری جهان زیر انگشتری / دد و مردم و مرغ و دیو و پری -
ز هر کشوری گرد کن مهتران / از اخترشناسان و افسونگران -
سخن سربه سر موبدان را بگوی / پژوهش کن و راستی بازجوی -
نگه کن که هوش تو بر دست کیست / ز مردم شمار ار ز دیو و پریست -
چو دانسته شد چاره ساز آن زمان / به خیره مترس از بد بدگمان -
شه پر منش را خوش آمد سخن / که آن سرو سیمین برافگند بن -
...........................
پ ن:
*۱ ارنواز،
*۲ شهرنواز،
هر دو از دختران جمشید:
که جمشید را هر دو دختر بدند / سر بانوان را چو افسر بدند-
زپوشیده رویان یکی شهرناز / دگر پاکدامن به نام ارنواز -