و.ک(165)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
مهر پرستی (خورشید) آئین غالب، پیش از بر آمدن زرتشت و دین بهی.
***
آئین گشتاسب، لهراسب و پیشینیان آنها، تا عهد ِ جمشید، پیش از برآمدن زرتشت، آئین مهر پرستی (خورشید) بوده ست:
چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت/فرود آمد از تخت و بربست رخت-
به بلخ گزین شد بران نوبهار/که یزدان پرستان بدان روزگار-
مران جای را داشتندی چنان/که مر مکه را تازیان این زمان-
بدان خانه شد شاه یزدان پرست/فرود آمد از جایگاه نشست-
ببست آن در آفرین خانه را/نماند اندرو خویش و بیگانه را-
بپوشید جامه ی پرستش پلاس/خرد را چنان کرد باید سپاس-
بیفگند یاره فرو هشت موی/سوی روشن دادگر کرد روی-
همی بود سی سال خورشید را/برینسان پرستید باید خدای-
نیایش همی کرد خورشید را/چنان بوده بد راه جمشید را-
کیش پهلوی( مهر پرستی)، آئین پیشینیان، شاهان پیش از گشتاسب بوده ست.
***
بیدرفش و نام خواست فرستادگان ارجاسب، نامه ی ارجاسب را نزد گشتاسب می برند:
نوشت اندران نامه ی خسروی/نکو آفرینی خط یبغوی*-
که ای نامور شهریار جهان/فروزنده ی تاج شاهنشهان-
سرت سبز باد و تن و جان درست/مبادت کیانی کمرگاه سست-
ارجاسب، گشتاسب را از پیر مهتر فریب (زرتشت) بر حذر میدارد:
شنیدم که راهی گرفتی تباه/مرا روز روشن بکردی سیاه-
بیامد یکی پیر مهتر فریب/ترا دل پر از بیم کرد و نهیب-
سخن گفتش از دوزخ و از بهشت/به دلت اندرون هیچ شادی نهشت-
تو او را پذیرفتی و دینش را/بیاراستی راه و آیینش را-
ارجاسب، گشتاسب را بخاطر بر افکندن آئین شاهان پیشین، (پهلوی کیش)، نکوهش می کند:
برافگندی آیین شاهان خویش/بزرگان گیتی که بودند پیش-
رها کردی آن پهلوی کیش را/چرا ننگریدی پس و پیش را-
....................................
پ ن:
خط یبغوی*: خط تخارستانی - یبغو، «ینگی کند» - ولایت پهناور تخارستان در شرق بلخ، به امتداد ساحل آمو دریا تا حدود بدخشان امتداد دارد و از سوی جنوب به رشته کوههای بامیان و پنجشیر محدود میگردد.
بهادر امیرعضدی