برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۱۳) – پند های حکیم خردمند فردوسی- ۱

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۱۳) – پند های حکیم خردمند فردوسی- ۱  

***

گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.

***

چنین بود تابود و این تازه نیست/که کار زمانه برانداره نیست- 

یکی رابرآرد به چرخ بلند/یکی را کند خوار و زار و نژند-

نه پیوند با آن نه با اینش کین/که دانست راز جهان آفرین-

*

مسای ایچ با آز و با کینه دست/ز منزل مکن جایگاه نشست - 

سرای سپنج ست با راه و رو/تو گردی کهن، دیگر آرند نو -

 یکی اندر آید دگر بگذرد/زمانی به منزل چمد گر چرد - 

چو برخیزد آواز طبل رحیل/به خاک اندر آید سر مور و پیل - 

*

هر آنکو گذشت از ره مردمی / ز دیوان شمر، مشمراز آدمی - 

خرد گر برین گفتها نگرود / مگر نیک مغزش همی نشنود - 

گر آن پهلوانی بود زور مند / به بازو ستبر و به بالا بلند – 

گو آن خوان و اکوان دیوش مخوان / که گر پهلوانی بگردد زبان - 

*

که گر چند بد کردن آسان بود/به فرجام زو جان هراسان بود - 

ندارد نگه راز مردم زبان/همان به که نیکی در جهان - 

اگر دادگر باشی و سرفراز/نمانی و نامت بماند دراز - 

اگر پیشه دارت دلت راستی/چنان دان که گیتی بیاراستی - 

چو خواهی ستایش پس از مرگ، تو/خرد باید این تاج و این تخت، تو - 

*

یکی را بر آرد به چرخ بلند / ز تیمار و دردش کند بی گزند - 

وزانجاش گـرُدان سوی خاک / همه جای بیم است و تیمار و باک - 

هم آن را که پرورده باشد به ناز / بیفکند خیره به چاه نیاز - 

یکی را ز چاه اورد سوی گاه / نهد بر سرش بر ز گوهر کلاه - 

جهان را ز کردار بد شرم نیست / کسی را برش آب و آزرم نیست - 

همیشه به هر نیک و بد دسترس / ولیکن نجوید خود آزرم کس - 

چنین است کار سرای سپنج / گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج - 

ز بهر درم تا نباشی به درد / بی آزار بهتر دل راد مرد  -  

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد