و.ک(132)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
زن از دید رستم، به زنی چون سودابه
***
رستم، بر کیکاووس می تازد و بر می آشوبد و نابکاری ِ سودابه را در کشته شدن سیاوش دخیل می بیند:
چو آمد به نزدیک کاووس کی / سرش بود پرخاک و پرخاک پی -
بدو گفت خوی بد ای شهریار / پراگندی و تخمت آمد ببار -
ترا مهر سودابه و بدخوی / ز سر برگرفت افسر خسروی -
کنون آشکارا ببینی همی / که بر موج دریا نشینی همی -
از اندیشهٔ خرد و شاه سترگ / بیامد به ما بر زیانی بزرگ -
کسی کاو بود مهتر انجمن / کفن بهتر او را ز فرمان زن -
سیاوش به گفتار زن شد به باد / خجسته زنی کاو ز مادر نزاد -
تهمتن برفت از بر تخت اوی / سوی خان سودابه بنهاد روی -
ز پرده به گیسوش بیرون کشید / ز تخت بزرگیش در خون کشید -
به خنجر به دو نیم کردش به راه / نجنبید بر جای کاووس شاه -
بیامد به درگاه با سوگ و درد / پر از خون دل و دیده رخساره زرد -
بهادر امیرعضدی