برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۳۱) -
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
پند فریدون به پسرانش، سلم و تور:
مرا پیشتر قیرگون بود موی/چو سرو سهی قد و چون ماه روی-
سپهری که پشت مرا کرد کوز/نشد پست و گردان بجایست نوز-
خماند شما را هم این روزگار/نماند برین گونه بس پایدار-
یکی داستان گویم ار بشنوید/همان بر که کارید خود بدروید-
چنین گفت باما سخن رهنمای/جزین است جاوید ما را سرای-
به تخت خرد بر نشست آزتان/چرا شد چنین دیو انبازتان-
بترسم که در چنگ این اژدها/روان یابد از کالبدتان رها-
مرا خود ز گیتی گه رفتن است/نه هنگام تندی و آشفتن است-
ولیکن چنین گوید آن سالخورد/که بودش سه فرزند آزاد مرد-
که چون آز گردد ز دلها تهی/چه آن خاک و آن تاج شاهنشهی-
کسی کو برادر فروشد به خاک/سزد گر نخوانندش از آب پاک-
جهان چون شما دید و بیند بسی/نخواهد شدن رام با هر کسی-
کزین هر چه دانید از کردگار/بود رستگاری به روز شمار-
بجویید و آن توشهٔ ره کنید/بکوشید تا رنج کوته کنید-
بهادر امیرعضدی