برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (50) - پند فردوسی
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
پند فردوسی:
اگر زندگانی بود دیریاز/برین وین خرم بمانم دراز-
یکی میوهداری بماند ز من/که نازد همی بار او بر چمن-
ازان پس که بنمود پنچاه و هشت/بسر بر فراوان شگفتی گذشت-
همی آز کمتر نگردد بسال/همی روز جوید بتقویم و فال-
چه گفتست آن موبد پیش رو/که هرگز نگردد کهن گشته نو-
تو چندان که گویی سخن گوی باش/خردمند باش و جهانجوی باش-
چو رفتی سر و کار با ایزدست/اگر نیک باشدت جای ار بدست-
نگر تا چه کاری همان بدروی/سخن هرچه گویی همان بشنوی-
درشتی ز کس نشنود نرم گوی/به جز نیکویی در زمانه مجوی-
*
میاز و مناز و متاز و مرنج/چه تازی به کین و چه نازی به گنج-
که بهر تو اینست زین تیرهگوی/هنر جوی و راز جهان را مجوی-
که گر بازیابی به پیچی بدرد/پژوهش مکن گرد رازش مگرد-
چنین است کردار این چرخ تیر/چه با مرد برنا چه با مردپیر-
بهادر امیرعضدی