بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
شخصیت های شاهنامه، همدیگر را چگونه می بینند؟ - بخش 3 - سیاوش از دید افراسیاب
***
سیاوش از دید افراسیاب:
سپهدار دست سیاوش به دست/بیامد به تخت مهی بر نشست-
به روی سیاوش نگه کرد و گفت/که این را به گیتی کسی نیست جفت-
نه زینگونه مردم بود در جهان/چنین روی و بالا و فر و مهان-
ازان پس به پیران چنین گفت رد/که کاووس تندست و اندک خرد-
که بشکیبد از روی چونین پسر/چنین برز بالا و چندین هنر-
مرا دیده از خوب دیدار او/بماندست دل خیره از کار او-
که فرزند باشد کسی را چنین/دو دیده بگرداند اندر زمین-