برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین، در شاهنامه 18
***
شب و روز در شاهنامه
***
شاهنامه، تنها ویترین گیر و دار و کُشت و کُشتار که به نوعی از ملزومات کشور گشایی و سرحد داری حکومتگرانست، نیست. رنگین کمانی از بیتهای لطیف، تغزلی و مخملین نیز هست. مغازله ی شب و روز در ابتدای داستان ها و فراز و فرودهای حساس، که در جای جای شاهنامه و به وفور مشهود ست.
***
چو شب برکشید آن درفش سیاه / ستاره پدید آمد از گرد ماه -
*
چو شب دامن تیره اندر کشید / سپیده ز کوه سیه بر دمید -
*
شب تیره چون زلف را تاب داد / همان تاب او چشم را خواب داد -
پدید آمد پرده ی آبنوس / برآسود گیتی ز آواز کوس -
همی گشت گردون شتاب آمدش / شب تیره را دیر یاب آمدش -
برآمد یکی زرد کشتی ز آب / بپالود رنج و بپالود خواب -
*
چو پیراهن شب بدرید ماه / نهاد از بر چرخ پیروزهگاه -
طلایه پراگند بر گرد دشت / چو زنگی درنگی شب اندر گذشت -
پدید آمد آن خنجر تابناک / بکردار یاقوت شد روی خاک -
*
چو خورشید بنمود رخشان کلاه / چو سیمین سپر دید رخسار ماه -
بترسید ماه از پی گفت و گوی / بخم اندر امد بپوشید روی -
بهادر امیرعضدی