برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (82) - پند کیخسرو به بیژن

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (82) -  پند کیخسرو به بیژن
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ  شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
پند کیخسرو به بیژن:

به بیژن بفرمود کاین خواسته/ببر سوی ترک روان کاسته-

تو با او جهان را بشادی گذار/نگه کن بدین گردش روزگار-
یکی را برآرد بچرخ بلند/ز تیمار و دردش کند بی‌گزند-
وزانجاش گردان برد سوی خاک/همه جای بیمست و تیمار و باک-
هم آن را که پرورده باشد بناز/بیفگند خیره بچاه نیاز-
یکی را ز چاه آورد سوی گاه/نهد بر سرش بر ز گوهر کلاه-
جهان را ز کردار بد شرم نیست/کسی را برش آب و آزرم نیست-
همیشه بهر نیک و بد دسترس/ولیکن نجوید خود آزرم کس-
چنینست کار سرای سپنج/گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج-
ز بهر درم تا نباشی بدرد/بی‌آزار بهتر دل رادمرد-


بهادر امیرعضدی

« آداب میگساری »، در شاهنامه فردوسی - 14

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***

« آداب میگساری »، در شاهنامه فردوسی - 14

***

شاهان و پهلوانان در شاهنامه، بنا به رسمی نا نوشته و معمول پس از نیایش، به پاس پیروزی شان به میگساری می نشینند.

***

میگساری یلان پس از رهایی بیژن از چاه و شبیخون زدن رستم به ایوان افراسیاب و گریزان شدن افراسیاب:
بفرمود خسرو که بنهید خوان/بزرگان برترمنش را بخوان-
چو از خوان سالار برخاستند/نشستنگه می بیاراستند-
فروزندهٔ مجلس و میگسار/نوازندهٔ چنگ با پیشکار-
همه بر سران افسران گران/بزر اندرون پیکر از گوهران-
"همه رخ چو دیبای رومی برنگ/خروشان ز چنگ و پریزاده چنگ"
طبقهای سیمین پر از مشک ناب/بپیش اندرون آبگیری گلاب-
همی تافت ازفر شاهنشهی/چو ماه دو هفته ز سرو سهی-
همه پهلوانان خسروپرست/برفتند زایوان سالار مست-

بهادر امیرعضدی

(106) - اصطلاح ِ "از جان خود سیر گشتن"، در شاهنامه ی فردوسی .

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
 (106) -  اصطلاح ِ "از جان خود سیر گشتن"، در شاهنامه ی فردوسی .
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
اصطلاح "از جان خود سیر آمدن":

چنین گفت با گیو پس پهلوان/که پیران* به سیری رسید از روان-
....................
پ ن:
* پیران ویسه، پهلوان تورانی، وزیر افراسیاب


بهادر امیرعضدی

(105) - اصطلاح ِ "پشیمانی دگر سودی ندارد"، در شاهنامه ی فردوسی

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
 (105) -  اصطلاح ِ "پشیمانی دگر سودی ندارد"، در شاهنامه ی فردوسی .
***
ردِّ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه، در شاهنامه
***
اصطلاح "پشیمانی دگر سودی ندارد":

گرین گفته‌های مرا نشنوی/بفرجام کارت پشیمان شوی-
پشیمانی آنگه نداردت سود/که تیغ زمانه سرت را درود-


بهادر امیرعضدی

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (81) - پند گودرز به گیو

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (81) -  پند گودرز به گیو
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش و گاه از زبان ِ دل ِ  شخصیت های شاهنامه اش، لب به سخن می گشاید.
***
گفتار گودرز به گیو:

یکی داستان گفته بودم بشاه/چو فرمود لشکر کشیدن براه-
که دل را ز مهر کسی برگسل/کجا نیستش با زبان راست دل-


بهادر امیرعضدی