برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
« آداب میگساری »، در شاهنامه فردوسی - 15 - میگساری فریدون
***
میگساری فریدون، به پاس پیروزی بر ضحاک:
فریدونش فرمود تا رفت پیش/بکرد آشکارا همه راز خویش-
بفرمود شاه دلاور بدوی/که رو آلت تخت شاهی بجوی-
نبیذ آر و رامشگران را بخوان/بپیمای جام و بیارای خوان-
کسی کاو به رامش سزای منست/به دانش همان دلزدای منست-
بیار انجمن کن بر تخت من/چنان چون بود در خور بخت من-
چو بنشنید از او این سخن کدخدای/بکرد آنچه گفتش بدو رهنمای-
می روشن آورد و رامشگران/همان در خورش باگهر مهتران-
فریدون غم افکند و رامش گزید/شبی کرد جشنی چنان چون سزید-
بهادر امیرعضدی