برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - (6) - نماد ِ جبر، در قامت ِ گنبد تیزگرد.
***
جبر و جبر اندیشی، در قامت ِ چرخ، سرنوشت، دهر، قضا، قَدَر، آفرینش، اختر، آسمان، روزگار، سپهر، جهان، سرای سپنج، گیتی و گنبد تیزگرد، جا به جا در شاهنامه، خود می نمایانند. و در برابر، این جبر ِ ناشی از باور ِ حکیم طوس، اختیار گزینی حکیم نیز در هیئت و هیبت سلحشورانه ی پهلوانان شاهنامه اش به رخ کشیده می شود. آنگاه این مرگ(شکارگر انسان)، فراز و قله ی چیرگی جبر ست که مقهور و شکار ِ اختیار گزینی ِ ناشی از روحیه و باور ِ پهلوانان و یلان شاهنامه می شود.
***
جبر در قامت ِ گنبد تیزگرد:
چه جوییم زین گنبد تیزگرد/که هرگز نیاساید از کارکرد-
یکی راهمی تاج شاهی دهد/یکی را بدریا بماهی دهد-
یکی را برهنه سروپای و سفت/نه آرام و خواب و نه جای نهفت-
و
سیاوش:
چنین گردد این گنبد تیزرو/سرای کهن را نخوانند نو-
و
پدید آمد این گنبد تیزرو/شگفتی نمایندهٔ نوبه نو-
و
شکیبا نبد گنبد تیزگرد/سر خفته از خواب بیدار کرد-
و
چنین آمد این گنبد تیزگرد /گهی شادمانی دهد گاه درد-
و
که داند کزین گنبد تیزگرد /درو سور چند است و چندی نبرد-
و
نگه کن بدین گنبد گنبد تیزگرد /که درمان ازویست و زویست درد-
بهادر امیرعضدی