برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - 12 - نماد ِ جبر، در قامت ِ سپهر.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
 ***

جبر در شاهنامه - فردوسی، جبراندیش ِ اختیار گزین - 12 - نماد ِ جبر، در قامت ِ سپهر.

 

***

جبر و جبر اندیشی، در قامت ِ  چرخ، سرنوشت، دهر، قضا، قَدَر، آفرینش، اختر، آسمان، روزگار، سپهر، جهان، سرای سپنج، گیتی و گنبد تیزگرد، جا به جا در شاهنامه، خود می نمایانند. و در برابر، این جبر ِ ناشی از باور ِ حکیم طوس، اختیار گزینی حکیم نیز در هیئت و هیبت سلحشورانه ی پهلوانان شاهنامه اش به رخ کشیده می شود. آنگاه این مرگ(شکارگر انسان)، فراز و قله ی چیرگی جبر ست که مقهور و شکار ِ اختیار گزینی ِ ناشی از روحیه و باور ِ پهلوانان و یلان شاهنامه می شود. 

***

جبر در قامت ِ سپهر:

 کیخسرو:
ببینیم تا دست گردان سپهر/بدین جنگ سوی که یازد بمهر-
بکوشیم وز کوشش ما چه سود/کز آغاز بود آنچ بایست بود-

و

فردوسی:

برین گونه گردد به ما بر سپهر/بخواهد ربودن چو بنمود چهر-

 

سام به زال:
گذر نیست بر حکم گردان سپهر/هم ایدر بگسترد بایدت مهر-

 

سیاوش:
مرا زندگانی سرآید همی/غم و درد و انده درآید همی-
چنین است کار سپهر بلند/گهی شاد دارد گهی مستمند-

سیاوش:
برین گونه خواهد گذشتن سپهر/نخواهد شدن رام با من به مهر-
ز خورشید تابنده تا تیره‌خاک/گذر نیست از داد یزدان پاک-

پیران ویسه:
نیابی گذر تو ز گردان سپهر/کزویست آرام و پرخاش و مهر-

 

سیاوش:
چنین است کار سپهر بلند/گهی شاد دارد گهی مستمند-

 

افراسیاب:
چو چشم زمانه بدوزم به گنج/سزد گر سپهرم نخواهد به رنج-

 

پیران ویسه:
وگر زین نشان راز دارد سپهر/بیفزایدش هم باندیشه مهر-
بخواهد بدن بی‌گمان بودنی/نکاهد به پرهیز افزودنی-

 

سیاوش:
سیاوش به پیران نگه کرد و گفت/که فرمان یزدان نشاید نهفت-
اگر آسمانی چنین است رای/مرا با سپهر روان نیست پای-

 

خوابگزاران ِ تورانی به افراسیاب:
برین سان گذر کرد خواهد سپهر/گهی پر ز خشم و گهی پر ز مهر-

 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد