برگزیده هایی از شاهنامه
***
(177) - مترادفِ اصطلاح ِ "با دم شیر بازی کردن"، در شاهنامه فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
براه بیابان بباید شدن/نه نیکو بود راه شیران زدن.
و
فریدون که بودش پدر آبتین/شده تنگ بر آبتین بر زمین-
گریزان و از خویشتن گشته سیر/برآویخت ناگاه بر کام شیر-
و
که ایدون به بالین شیرآمدی/ستمکاره مرد دلیر آمدی-
و
یکی برز بالا بود فرمند/همه شیر گیرد به خم کمند-
بهادر امیرعضدی