برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(184) - مترادفِ چندین اصطلاح عامیانه، یکجا، در "گفتار هومان ویسه با بیژن گیو در نبرد یازده رخ" از شاهنامه فردوسی.
***
ردّ ِ پای ریشه ی اصطلاحاتِ عامیانه در شاهنامه.
***
1 - مترادف ِ اصطلاح "تا مرد سخن نگفته باشد ... یا رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون":
چنین داد پاسخ بهومان که رو/بگفتار تندی و در کار نو-
چو در پیش من برگشادی زبان/بدانستم از آشکارت نهان-
2 - به عمل کار برآید ... :
بدو گفت هومان ببانگ بلند/که بی کردن کار گفتار چند-
و
فریبرز:
اگر با توم جنگ فرمان دهد/دلم پر ز دردست درمان دهد-
ببینی که من سر چگونه ز ننگ/برآرم چو پای اندر آرم بجنگ-
چنین پاسخش داد هومان که بس/بگفتار بینم ترا دسترس-
بدین تیغ کاندر میان بسته ای/گیا بُر که از جنگ خود رَسته ای-
3 - هر که طاووس خواهد جبر هندوستان کشد:
یکی داستان زد جهاندار شاه/بیاد آورم اندرین کینه گاه-
که تخت کیان جست خواهی مجوی/چو جویی از آتش مبرتاب روی-
4 - گل بی خار کجا:
ترا آرزو جنگ و پیکار نیست/وگر گل چنی راه بی خار نیست-
بهادر امیرعضدی