برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
رد یابی دو گانه ی فر و فره ی ایزدی در شاهنامه - بخش (5) - گریز فره ی ایزدی از سر ِ گشتاسب.
***
پشوتن در گُرم و گداز از دست دادن برادر ست:
به ابر اندر آمد خروش سپاه/پشوتن بیامد به ایوان شاه-
خروشید و دیدش نَبُردَش نماز/بیامد به نزدیک تختش فراز-
به آواز گفت ای سر سرکشان/ز برگشتن بختت آمد نشان-
پشوتن ِ در گُرم و گداز، "گریز ِ" فره ایزدی را از سر ِ پدرش گشتاسب می بیند:
ازین با تن خویش بد کرده ای/دم از شهر ایران برآورده ای-
ز تو دور شد فره و بخردی/بیابی تو بادافره ایزدی-
شکسته شد این نامور پشت تو/کزین پس بود باد در مشت تو-
پسر را به خون دادی از بهر تخت/که مه تخت بیناد چشمت مه بخت-
.........................................................................................
پ ن:
در باور زرتشت، فره ایزدی، ویژه ی شاهان ست و بن مایه ی "فره ی ایزدی"، بر بینان ِ باور دین بهی استوار ست و بیشتر در عهد گشتاسب و لهراسب ست که واژه ی فره ایزدی در شاهنامه به قید قلم در آمده ست.
بهادر امیرعضدی