و.ک(356)
970905
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اندرز گردیه به برادرش(بهرام چوبینه)
***
نصیحت گردیه به برادرش(بهرام چوبینه) در برهه ایی که بهرام چوبینه مدعی پادشاهی در رقابت با خسرو پرویز است.
***
چو خواهرش بشنید کامد ز راه/برادرش پر درد زان رزمگاه -
بینداخت آن نامدار افسرش/بیاورد فرمانبری چادرش -
بیامد به نزد برادر دمان /دلش خسته از درد و تیره روان -
بدو گفت کای مهتر جنگجوی/چگونه شدی پیش خسرو بگوی -
گر او از جوانی شود تیز و تند/مگردان تو در آشتی رای کند -
تو را چند گویم سخن نشنوی/به پیش آوری تندی و بد خویی -
نگر تا چه گوید سخن گوی بلخ/که باشد سخن گفتن راست تلخ -
هرآنکس که آهوی تو با تو گفت/همه راستیها گشاد از نهفت -
مکن رای ویرانی شهر خویش/ز گیتی چو بر داشتی بهر خویش -
برین بر یکی داستان زد کسی/کجا بهره بودش ز دانش بسی -
که خر شد، که خواهد زگاوان سر اوی/بیکباره گم کرد گوش و بر اوی -
نکوهش مخواه از از جهان سر به سر/نبود از تبارت کسی تاجور -
اگر نیستی در میان این جوان/نبودی من از داغ تیره روان -
پدر زنده و تخت شاهی بجای/نهاده تو اندر میان پیش پای -
جز از درد و نفرین نجویی همی/گل زهر خیره ببویی همی -
بهادر امیرعضدی