970727
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
(56) - اصطلاح آب پاکی بر سر ریختن، در شاهنامه ی فردوسی
***
ردیابی چند اصطلاح کوچه و بازار در شاهنامه فردوسی
***
اصطلاح آب پاکی بر سر ریختن
***
زمانی که فریدون پس از غلبه بر ضحاک دختران جمشید را در شبستان ضحاک و مورد سوء استفاده او می یابد:
برون آورید از شبستان اوی / بتان سیه موی و خورشید روی -
"بفرمود شستن سرانشان نخست / روانشان از آن تیرگیها بشست -
ره داور پاک بنمودشان / ز آلودگی پس بپالودشان -
که پروردهٔ بت پرستان بدند/سراسیمه برسان مستان بدند-
پس آن دختران جهاندار جم/به نرگس گل سرخ را داده نم-
گشادند بر آفریدون سخن/که نو باش تا هست گیتی کهن-
*
زمانی که سپینود دختر شنگل هندی، همسر آتی بهرام گور با هم از هند می گریزند:
تو از هر سه دختر یکی برگزین/که چون بینمش خوانمش آفرین -
بشد تیز بهرام و اورا بدید/ازان ماه رویان یکی برگزید -
چو خرم بهاری سپینود نام/همه شرم و ناز و همه رای و کام -
بدو داد شنگل سپینود را/چو سرو سهی شمع بی دود را -
نشست آن زمان شاه و لشکر بر اسپ/بیامد سوی خان آذر گشسپ-
بسی زر و گوهر به درویش داد/نیاز آنک بنهفت ازو بیش داد-
پرستنده ی آتش زردهُشت/همی رفت با باژ و برسم به مشت -
سپینود را پیش او برد شاه/بیاموختش دین و آیین و راه -
"بشستش به دین به و آب پاک/ازو دور شد گرد و زنگار و خاک" -