برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

نگاه فردوسی به گرایش ِ نوشزاد ِ انوشیروان به آئین ِ مسیحیت مادریش.

و.ک(333)
971121
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نگاه فردوسی به گرایش ِ نوشزاد* به مسیحیت آلوده به "دُگم ِ سیاست" تبار مادریش.   
***
نگاه ِ فردوسی به گرایش ِ نوشزاد به مسیحیت ِ آلوده به "دُگم ِ سیاست" تبار ِ مادریش و برخورد نقادانه با آنان که هیچ همآویی با ندای مسیح ِ بزرگوار و پروای مسخ ِ مسیح را نیز ندارند.   


حکیم بزرگوار طوس، مرام و منش ِ دلبردگان تبار مادری نوشزاد، که دل از او ربوده اند را بر این منوال می بیند:
 اگر دهان به نقد گشایی و دَم از نقد زنی، پروای راه و رای مسیح نمانَد و دار، کمترین تاوان و عاقبت ِ پرسشگری تو باشد. چنین سیاست و تدبیری بر باد ست و از ایشان رای و تدبیرِ یکی را سرآمد و به خِرَد نیابی:

 چنین ست کیش مسیحا که دم/زنی تیز و گردد کسی زو دژم -
 نه پروای رای مسیحا بود/به فرجام، خصمش چلیپا بود -
ازیشان یکی برتری رای نیست/دم باد با رای ایشان یکیست -
.......................................................................
پ ن:
نوشزاد*، پسر نوشیروان ( از زن ِ مسیحی ) که به دین مادر گرایید، و علیه پدر قد علم کرد، و به روم رفت، در نبرد با سپاه رام برزین، کشته شد، به تدبیر پیروز خسرو یا پیروز پیر، تسلیم رای پدر شد:

  به دین مسیحا بد این ماه روی/ز دیدار او شهر پر گفت و گوی -
 یکی کودک آمدش خورشید چهر/ز ناهید تابنده تر بر سپهر -
 ورا نامور خواندی نوش زاد/نجستی ز ناز از برش تند باد -
ز دین پدر کیش مادر گرفت/زمانه بدو مانده اندر شگفت -
 چنان تنگ دل گشت ازو شهریار/که از گل نیامد جز از خار بار -
 در کاخ و فرخنده ایوان او/ببستند و کردند زندان او -
 نشستنگهش جُند شاپور بود/از ایران وز باختر دور بود -

    رای و باور نوشزاد:
 مرا دین کسری نباید همی/دلم سوی مادر گراید همی -
 که دین مسیحاست آئین اوی/نگردم من از فره و دین اوی -
 مسیحای دین دار اگر کشته شد/نه فر جهاندار ازو گشته شد -
 سوی پاک یزدان شد آن رای پاک/بلندی ندید اندرین تیره خاک -
 اگر من شوم کشته زان باک نیست/کجا زهر مرگ ست و تریاک نیست -

و برین باور نیز بمُرد:
  بگفت این و لب را بهم بر نهاد/شد آن نامور شیردل نوش زاد -
کنون جان او با مسیحا یکیست/همانست کاین خسته بر دار نیست - 


بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد