و.ک(332)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
بوی بد ِ دهان ناهید و گیاه خوشبو کننده ی "اسکندر" یا "کندر"
وجه تسمیه ی اسکندر-
***
ناهید در بستر اسکندر:
شبی خفته بد ماه با شهریار / پر از گوهر و بوی و رنگ و نگار -
همانا که بر زد یکی تیز دم / شهنشاه زان تیز دم شد دژم -
بپیچید در جامه و سر بتافت / که از نکهتش بوی ناخوش بیافت -
ازان بوی شد شاه ایران دژم / پر اندیشه جان، ابروان پر ز خم -
پزشکان داننده را خواندند / به نزدیک ناهید بنشاندند -
یکی مرد بینا دل و نیک رای / پژوهید تا دارو آمد به جای -
"گیاهی که سوزنده ی کام بود / به روم اندر، اسکندرش نام بود" -
بمالید بر کام او بر پزشک / ببارید چندی ز مژگان سرشک -
بشد ناخوشی، بوی و کامش بسوخت / به کردار دیبا رخش برفروخت -
اگر چند مـُشکین شد آن خوب چهر / دژم شد دلارام را جای مهر -
دل پادشا سرد گشت از عروس / فرستاد بازش بر فیلقوس **-
غمی دختر و کودک اندر نهان / نگفت آن سخن با کسی در جهان -
..........................................................................
پ ن:
* کندر رومی : به سانسکریت ، «کوندورو» ، «کندوره » . و به یونانی ، «خندرس » . صمغی است خوشبو که از درخت کندر هندی به دست آورند و جهت استفاده از رایحه ٔ مطبوعش آن را در آتش ریزند. کندر را از درختان دیگر از جمله درختان تیره ٔ کاج و صنوبر می توان به دست آورد ولی نوع مرغوب آن همان کندر هندی است . "فرهنگ معین".
در فارس و سواحل جنوب، هنوز به عنوان نوعی "آدامس" و خوشبو کننده ی رایحه ی دهان، و با قورت دادن یا بلعیدن این گیاه، به عنوان نوعی آرامبخش، برای جنین و مادر حامله نیز استفاده میشود.
شاید منشاء بلعیدن کندر هم ریشه در باوری کهن و هم ذات پنداری با ناهید، همسر دارا و مادر اسکندر، و امید به زاییدن پسری "فاتح و جهانگشا"، داشته باشد.
حکیم ابن سینا نیز جویدن کندر را برای تقو یت هوش و حافظه و قوای دماغی، توصیه کرده.
** : فیلقوس، قیصر روم ، پدر ناهید