برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

گفت و گوی نجوا گونه ی رستم با زره رزمش - بخش 1

و.ک(331,1)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***
گفت و گوی رستم با زره  رزمش - بخش 1
***
رستم پس از نبردی جانفرسا با اسفندیار، زخم خورده، فرتوت و پریش، خود را به ایوان می کشاند: 
چو رستم بیامد به ایوان خویش / نگه کرد چندی به دیوان خویش - 
زواره بیامد به نزدیک اوی / ورا دید پژمرده و زرد روی - 
بدو گفت رو تیغ هندی بیار / یکی جوشن و مغفری نامدار - 
کمان آر و برگستوان آر و ببر / کمند آر و گرز گران آر و گبر - 
زواره بفرمود تا هر چه گفت / بیاورد گنجور او از نهفت - 

گفت و گوی رستم با زره  رزمش(ببر بیان)، آنسان که در او جان می یابد و بار ِ خواری شکست چنان بر دوش رستم گران آمده ست که فولاد هم بگرید روا ست: 
 چو رستم سلیح نبردش بدید / سر افشاند و باد از جگر بر کشید - 
چنین گفت کای جوشن کارزار / بر آسودی ازجنگ یک روزگار - 
کنون کار پیش آمدت سخت باش / به هر جای پیراهن بخت باش -  
*
و تا جهان ِ جهان، چه سان بجهد:
چنین رزمگاهی که غران دو شیر / به جنگ اندر آیند هر دو دلیر - 
کنون تا چه پیش آرد اسفندیار / چه بازی کند در دم کارزار -

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد