برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

جایگاه واژه ی خرد در شاهنامه

و.ک(321)

960231

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی 

***

جایگاه واژه ی خرد در شاهنامه

***

حکیم بزرگ طوس، فردوسی، بر هفت واژه ی خرد، راستی، آشتی، داد، زندگی، آفرینش، و بنام زیستن، متمرکز ست و سرتاسر شاهنامه سرشار از به رخ کشیدن این مفاهیم ست . 

حکیم فردوسی، با جلا بخشیدن به همین مفاهیم، سلاحی بر ضد نقطه ی مقابل همین واژه ها،(جهل، دروغ، جنگ، بیداد، مرگ، تباهی و بدنامی) می سازد . 

فردوسی برای به کرسی نشاندن این هفت واژه، از سیاهی لشکر ِ سپاه ِ شراب، جام، پهلوانی، گردی، سالاری، درفش، شاهی، نیرومندی و میهن دوستی، بهره می برد .

***


به نام خداوند جان و « خرد » / کزین برتر اندیشه برنگذرد - 

« خرد » گر، سخن برگزیند همی / همان را گزیند که بیند همی  -

« خرد » بهتر از هر چه ایزد بداد / ستایش « خرد » را به از راه داد  -

« خرد » رهنمای و خرد دلگشای / « خرد » دست گیرد به هر دو سرای  -

« خرد » تیره و مرد روشن روان / نباشد همی شادمان یک زمان  -

« خرد » را و جان را که یارد ستود / و گر من ستایم که یارد شنود  -

« خرد » چشم جانست چون بنگری / تو بی‌چشم شادان جهان نسپری  -

« خرد » باید و دانش و راستی / که کژی بکوبد در کاستی  -

« خرد » همچو آبست و دانش زمین / بدان کاین جدا و آن جدا نیست زین  - 

« خرد » گیر کآرامش جان تست / نگهدار گفتار و پیمان تست  - 

« خرد » افسر شهریاران بود / همان زیور نامداران بود  - 

« خرد »مرد را خلعت ایزدیست / سزاوار خلعت نگه کن که کیست  - 

« خرد » را مه و خشم را بنده دار / مشو تیز با مرد پرهیزکار  -

 « خرد » دارد ای پیر، بسیار نام / رساند « خرد » پادشا را به کام  - 

    یکی مهر خوانند و دیگر وفا / «خرد» دور شد درد ماند و جفا  - 

« خرد » چون بود با دلاور به راز / به شرم و به پوزش نیاید نیاز  -

« خرد »  مرد را خلعت ایزدیست / ز اندیشه دورست و دور از بدیست  - 


 هنرمند کز خویشتن در شگفت / بماند، هنر زو نباید گرفت  -  

« خرد » باید و نام و فر و نژاد / بدین چار گیرد سپهر از تو یاد  -


بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد