برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

شطرنج در شاهنامه – بخش ( 1 )

و.ک(318,1)

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

***

شطرنج در شاهنامه – بخش ( 1 ) 

***

«بیآرام تا گردش رزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه» -

  شطرنج، حدیث  و بازسازی جَوّ رزم طلخند ِ مای و گو ِ جمهور، از زبان گُوِ جمهور، برای مادرِ جگر سوخته اش


شطرنج، نماد و نمایشِ رزم دو برادر، طلخند و گُو و کشته شدنِ طلخند به دست گُو:   

چو از مادر آگاهی آمد به گُو / برانگیخت آن باره ی تیزرو -

 بیامد ورا تنگ در بر گرفت / پر از خون مژه خواهش اندر گرفت - 

بدو گفت کای مهربان گوش دار / که ما بیگناهیم زین کارزار -

 نه من کشتم او را نه یاران من / نه گُردی گمان برد، زین انجمن -

 که خود پیش او دم توان زد درشت / ورا، گردشِ اخترِ بد بکُشت - 

بدو گفت مادر، که ای بدکنش / ز چرخ بلند آیدت سرزنش -

 برادر کُشی از پی تاج و تخت / نخواند تو را نیکدل نیکبخت -

 چنین داد پاسخ، که ای مهربان / نشاید که بر من شوی بدگمان -

 بیآرام تا گردش رزمگاه / نمایم تو را کار شاه و سپاه -

 به دادار کو داد و مهر آفرید / شب و روز و گَردان سپهر آفرید -

 کزین پس نبیند مرا مهر و گاه / نه اسب و نه گرز و نه تخت و کلاه - 

 «مگر کین سخن آشکارا کنم» / ز تندی دلت پرمداراکنم - 

چو بشنید مادر سخنهای گُو / دریغ آمدش برز و بالای گُو -

 بدو گفت مادر که بنمای راه / که چون مُرد بر پیل، طلخند شاه -

 مگر بر من این آشکارا شود / پر آتش دلم پرمدارا شود - 

صفت کرد فرزانه آن رزمگاه / که چون رفت پیکار جنگ وسپاه -  


بهادر امیرعضدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد