و.ک(313)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
اندرز انوشیروان به پسرش هرمزد:
گر ایمن کنی مردمان را به داد/خود ایمن بخسبی و از داد شاد -
به پاداش نیکی بیابی، بهشت/بزرگ، آنک او تخم نیکی بکشت -
نگر تا نباشی به جز بردبار/که تندی نه خوب آید از شهریار -
بگرد دروغ ایچ گونه مگرد/چو گردی شود بخت را روی زرد -
دل و مغز را دور دار از شتاب/خرد را شتاب اندر آرد به خواب -
به نیکی گرای و به نیکی بکوش/به هر نیک و بد پند دانا نیوش -
نباید که گردد به گرد تو بد/کزان بد تو را بی گمان بد رسد -
همه پاک پوش و همه پاک خور/همه پند ها یاد گیر از پدر -
ز نیکی فرو مایه را دور دار/به بیداد گر مرد، مگذار کار -
همه گوش و دل سوی درویش دار/همه کار او چون غم خویش دار –