و.ک(291)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
روا داری، مروّت و مدارای کیخسرو با سرانِ سپاهِ شکست خورده یِ "دشمنِ استراتژیک" و دیرینه اش:
فرستاده آمد بنزدیک شاه / خردمند مردی ز توران سپاه -
بجان گر دهد شاه مان زینهار / ببندیم پیشش میان بنده وار -
سران سربسر نزد شاه آوریم / بسی پوزش اندر گناه آوریم -
گر از ما بدلش اندرون کین بود / بریدن سر دشمن آیین بود -
ور ایدونک بخشایش آرد رواست / همان کرد باید که او را هواست -
چو بشنید گفتار ایشان بدرد / ببخشودشان شاه آزاد مرد -
همه یکسره در پناه منید / و گر چند بدخواه گاه منید -
هر آنکس که خواهد نباشد رواست / بدین گفته افزایش آمد نه کاست -
هر آنکس که خواهد سوی شاه خویش / گذارد نگیرم برو راه پیش -
بهادر امیرعضدی