برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
نام و نشان بزرگان، از اسرار مگو - بخش شانزدهم - گشتاسب
***
بنا بر عادت و ایجاب، رسمِ نا نوشته ایی، بین یلان و سران برجسته ی سپاه مرسوم بوده ست که نامشان مخفی بماند. یا با نشانی و "آدرس" غلط، حریف را گمراه میکرده اند. و بیش از همه، نام رستم بنا به حفظ " امنیّتِ استراتژیک " نظامی، مخفی می مانده.
***
گشتاسب و "نگفتن" نامش به همسرش کتایون، و قیصر
گشتاسبِ لهراسب، تمام مدت، خود را نزد همسرش کتایون، و قیصر، فرخ زاد معرفی میکند
***
لهراسب به کتایون:
که آرام و شهر و نژادش کجاست / بگوید مگر مر ترا گفت راست -
کتایون:
چنین داد پاسخ که پرسیدمش / نه بر دامن راستی دیدمش -
نگوید همی پیش من راز خویش / نهان دارد از هرکس آواز خویش -
گمانم که هست از نژاد بزرگ / که پرخاش جویست و گرد و سترگ -
ز هرچش بپرسم نگوید تمام / فر خزاد گوید که هستم به نام -
چو قیصر ورا دید خامش بماند / بران نامور پیشگاهش نشاند -
چنین گفت با هرک بد یادگیر / که بیدار باشید برنا و پیر -
فرخ زاد را جمله فرمان برید / ز گفتار و کردار او مگذرید -