برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***
رستمِ "تاج بخش"، علاوه بر پادشاهان، با گشاده دستی، "سپاهیان" را نیز نثار می بخشد ( 4 )
***
هدیه و نثار به سپاهیان:
وز آن جایگه شاه توران زمین / بیاورد لشکر به دریای چین –
تهمتن نشست از بر تخت اوی / به خاک اندر آمد سر بخت اوی –
به ماچین و چین آمد این آگهی / که بنشست رستم به شاهنشهی -
***
از ایوان همه گنج او بازجست / بگفتند با او یکایک درست -
غلامان و اسپ و پرستندگان / همان مایهور خوب رخ بندگان -
در گنج دینار و پرمایه تاج / همان گوهر و دیبه و تخت عاج -
یکایک ز هر سو به چنگ آمدش / بسی گوهر از گنجِ گَنگ آمدش -
« سپه سر به سر زان توانگر شدند » / ابا یاره و تخت و افسر شدند –