برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نمودهای منحصر به فردِ فردوسی، از "نیایش"، و نه کرنش و استغاثه، در شاهنامه – ( بخش 13 )
***
نیایش، در شاهنامه، همواره بر بنیاد "مهر" آگینِ سپاسمندی و پاسداشت ِ توجه و حمایت ِ یزدانِ دادگر استوارست. نه بر "کاهِ روی آبِ" تمنّای بخشایشِ گناه و سیاهکاری.
منش، روش، و کنش ِ سرداران و پهلوانان شاهنامه، بر سقف و ستون ِ راستی، خود باوری و اعتماد ِ به نفس بنا شده و بر همین مبنا، استغاثه، کرنش و لابه را بر نمی تابند - "بخش سیزدهم"
***
اکوان دیو، رستم را به دریا می اندازد:
بدریای ژرف اندر انداختش / ز کینه، خور ِ ماهیان ساختش -
همان کز هوا، سوی دریا رسید / سبک تیغ تیز از میان برکشید -
نهنگان که کردند آهنگ اوی / ببودند سرگشته از چنگ اوی -
به دست چپ و پای، کرد آشناه / به دیگر، ز دشمن همی جست راه -
رستم، که از دریا و نهنگان، جان به در برده، "رهاننده ی" تن ِ خود از دم ِ دریا و نهنگان را، می ستاید:
ز دریا به مَردی، به یکسو کشید / برآمد بهامون و خشکی بدید -
"ستایش گرفت آفریننده را / رهانیده از بد، تن ِ بنده را" -