برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

سرداران و رادان شاهنامه، خدای خود را "خودی" میدانند - بخش دوم

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

سرداران و رادان شاهنامه، خدای خود را "خودی" میدانند و درخواست ها و گلایه هاشان را نیز با خدایشان، "خودمانی" در میان میگذارند.   -   "بخش دوم" 

***

 چو بشنید رستم، دژم گشت سخت / بلرزید برسان برگ درخت - 

بیامد بنزدیک پولادوند / ورا دید برسان کوه بلند - 

سپه را همه بیشتر، خسته دید / وزان روی، پرخاش، پیوسته دید – 


بدل گفت کین روز ِ ما تیره گشت / سر نامداران ما خیره گشت - 

همانا که برگشت پرگار ما / غنوده شد آن بخت بیدار ما -


رستم پس مشاهده ی به تنگنا افتادن سپاه ایران، بدست پولادوند، با لحنی گلایه آمیز، با کردگار جهان عقده دلش را می گشاید:

 چنین گفت با کردگار جهان / که ای برتر از آشکار و نهان - 

مرا چشم اگر تیره گشتی بجنگ / به هستی، ز دیدار این روز تنگ -

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد