و.ک(170)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
تدبیر مهران*۱، مشاور کید ِ هندی در پیشگیری از تسخیر هند توسط اسکندر با چهار چیز.
***
چو بشنید مهران ز کید این سخن/بدو گفت ازین خواب دل بد مکن-
نه کمتر شود بر تو نام بلند/نه آید بدین پادشاهی گزند-
سکندر بیارد سپاهی گران/ز روم و ز ایران گزیده سران-
چو خواهی که باشد ترا آبروی/خرد یار کن رزم او را مجوی-
ترا چار چیزست کاندر جهان/کسی آن ندید از کهان و مهان-
۱ یکی چون بهشت برین دخترت/کزو تابد اندر زمین افسرت-
۲ دگر فیلسوفی که داری نهان/بگوید همه با تو راز جهان-
۳ سه دیگر پزشکی که هست ارجمند/به دانندگی نام کرده بلند-
۴ چهارم قدح کاندرو ریزی آب/نه ز آتش شود کم نه از آفتاب-
ز خوردن نگیرد کمی آب اوی/بدین چیزها راست کن آب روی-
چو آید بدین باش و مسگال*۲ جنگ/چو خواهی که ایدر نسازد درنگ-
بسنده نباشی تو با لشکرش/نه با چاره و گنج و با افسرش-
چو آید بدو ده تو این چار چیز/برآنم که چیزی نخواهد به نیز -
چو خوشنود داری ورا، بگذرد/که دانش پژوهست و دارد خرد -
........................................................................
پ ن:
*۱ مهران، راهب ِ کوه نشینی که خواب کید هندی را تعبیر کرد و به او توصیه نمود چهار چیزی که اسکندر از تو خواهد خواست را برایش تدارک ببین و نثارش کن:
یکی نامدارست مهران به نام/ز گیتی به دانش رسیده به کام -
به شهر اندرش خواب و آرام نیست/نشستش به جز با دد و دام نیست -
ز تخم گیاهان کوهی خورد/چو ما را به مردم همی نشمرد -
*۲ مسگال، سگالش مگیر، میندیش، به فکر جنگیدن مباش
بهادر امیرعضدی