برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
کیخسرو، از دادار ِ دادگر پیروزی بر افراسیاب را می خواهد:
به شبگیر خسرو سر و تن بشست/به پیش جهانداور آمد نخست-
بپوشید نو جامه ی بندگی/دو دیده چو ابری ببارندگی-
دوتایی شده پشت و بنهاد سر/همی آفرین خواند بر دادگر-
ازو خواست پیروزی و فرهی/بدو جست دیهیم و تخت مهی-
به یزدان بنالید ز افراسیاب/به درد از دو دیده فرو ریخت آب-