برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
اسفندیار پس از کشتن اژدها در خوان سوم از هفت خوان، خداوند پاک را می ستاید:
ازان خاک برخاست و شد سوی آب/چو مردی که بیهوش گردد به خواب-
ز گنجور خود جامه ی نو بجست/به آب اندر آمد سر و تن بشست-
بیامد به پیش خداوند پاک/همی گشت پیچان و گریان به خاک-
همی گفت کین اژدها را که کشت/مگر آنک بودش جهاندار پشت-
سپاهش همه خواندند آفرین/همه پیش دادار سر بر زمین-
نهادند و گفتند با کردگار/توی پاک و بی عیب و پروردگار-