و.ک(163)
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
نقش مداوای بیماری زریر در باورمندی گشتاسب و زریر به دین بهی.
***
زرتشت از "پیام آور بودن" خود و "ز ناچیز، چیز آفریدن ِ جهانآفرین" میگوید و پیشنهاد پذیرفتن دین بهی به گشتاسب می دهد:
به شاه کیان گفت پیغمبرم/ سوی تو خرد رهنمون آورم -
جهان آفرین گفت بپذیر دین / نگه کن برین آسمان و زمین -
که بی خاک و آبش برآورده ام / نگه کن بدو تاش چون کرده ام -
نگر تا تواند چنین کرد کس / مگر من که هستم جهاندار و بس -
گر ایدونک دانی که من کردم این / مرا خواند باید جهانآفرین -
ز گوینده بپذیر به دین اوی / بیاموز ازو راه و آیین اوی -
نگر تا چه گوید بران کار کن / خرد برگزین این جهان خوار کن -
بیاموز آیین و دین بهی / که بی دین، ناخوب باشد مهی -
چو بشنید ازو شاه، به دین ِ به / پذیرفت ازو راه و آیین به -
مداوای بیماری زریر، دروازه ی باور و تحکیم ایمان گشتاسب و زریر به زرتشت:
نبرده برادرش فرخ زریر / کجا ژنده پیل آوریدی به زیر -
ز شاهان شه پیر گشته به بلخ / جهان بر دل ریش او گشته تلخ -
شده زار و بیمار و بیهوش و توش / به نزدیک او زهر مانند نوش -
سران و بزرگان و هر مهتران / پزشکان دانا و ناموران -
بر آن جادوی چاره ها ساختند / نه سود آمد از هرچ انداختند -
پس این زردهشت پیمبرش گفت / کزو دین ایزد نشاید نهفت -
که چون دین پذیرد ز روز نخست / شود رسته از درد و گردد درست -
شهنشاه و زین پس زریر سوار / همه دین پذیرنده از شهریار -
همه سوی شاه زمین آمدند / ببستند کشتی به دین آمدند -
پدید آمد آن فره ایزدی / برفت از دل بد سگالان بدی -
پر از نور مینو ببد دخمه ها / وز آلودگی پاک شد تخمه ها -
پس آزاده گشتاسپ برشد به گاه / فرستاد هرسو به کشور سپاه -
پراگنده اندر جهان موبدان / نهاد از بر آذران گنبدان -