برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۵)
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
حکیم از غدر دهر می گوید:
***
اگر با تو گردون نشیند به راز / هم از گردش او نیابی جواز -
همو تاج و تخت بلندی دهد / همو تیرگی و نژندی دهد -
به دشمن همی ماند و هم به دوست / گهی مغز یابی ازو گاه پوست -
سرت گر بساید به ابر سیاه / سرانجام خاک است ازو جایگاه -
***
بدانید کاین تیر گردان سپهر/ننازد به داد و نیازد به مهر -
یکی را چو خواهد برآرد بلند/ هم آخر سپارد به خاک نژند -
نماند به جز نام زو در جهان/همه رنج با او شود در نهان -
به گیتی ممانید جز نام نیک/هرآنکس که خواهد سرانجام نیک -
***
برین گونه گردد به ما بر سپهر / بخواهد ربودن چو بنمود چهر -
مبر خود به مهر زمانه گمان / نه نیکو بود راستی در کمان -
چو دشمنش گیری نمایدت مهر / وگر دوست خوانی نبینیش چهر -
یکی پند گویم ترا من درست / دل از مهر گیتی ببایدت شست -
***
برین گونه گردد جهان ِ جهان/همی راز خویش از تو دارد نهان -
سخن سنج بی رنج، گر مرد لاف/نبیند ز کردار او جز گزاف -
اگر گنج داری و گر درد و رنج/نمانی همی در سرای سپنج -
بی آزاری و راستی برگزین/چو خواهی که یابی به داد آفرین -
***
به یکسان نگردد سپهر بلند/گهی شاد دارد گهی مستمند -
گهی با می و رود رامشگران/گهی با غم و درد و با اندهان-
تو دل را بدین کار خسته مدار/روان را بدین کار بسته مدار -
***
جهانا بپروردیش در کنار / وز آن پس ندادی به جان زینهار -
نهانی ندانم ترا دوست کیست / بدین آشکارت بباید گریست -