برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۸) – دوست، دروغ، درنگ و خود داری

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی

***

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (۸) – دوست، دروغ، درنگ و خود داری،

***

گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.

***

حکیم از دوست می گوید:

دوست نادان 

 چو دانا تو را دشمن جان بود / به از دوست مردی که نادان بود -


 انتخاب دوست

 همان دوستی باکسی کن بلند/که باشد بسختی تو را سودمند -   


حکیم از دروغ می گوید: 

 اگر جفت گردد زبان با دروغ/نگیرد ز بخت سپهری فروغ – 

سخن گفتن کژ ز بیچارگی ست/به بیچارگان بر بباید گریست - 

*

 به بخشندگی یاز و و دین و خرد/دروغ ایچ تا با تو بر نگذرد – 

رخ پادشا تیره دارد دروغ/بلندیش هرگز نگیرد فروغ -  

زبان را مگردان به گرد دروغ/چو خواهی که تخت تو گیرد فروغ - 

*

زبان پر زگفتار و دل پر دروغ / بر مرد دانا نگیرد فروغ -  


حکیم از درنگ و خود داری  می گوید:

 بجوشیدش از درد هومان جگر / یکی داستان یاد کرد از پدر – 

که دانا بهر کار سازد درنگ / سر اندر نیارد بپیکار و ننگ –  

سبکسار تندی نماید نخست / بفرجام کار انده آرد درست –  

زبانی که اندر سرش مغز نیست /  اگر در بارد همان نغز نیست –

*

ز دانا شنیدم یکی داستان / خرد شد بران نیز همداستان - 

که آهسته دل کم پشیمان شود / هم آشفته را هوش درمان شود -

شتاب و بدی کار آهرمنست / پشیمانی جان و رنج تنست -

*

ور ایدونک با ما نسازد جهان/بسازیم ما با جهان جهان - 

*

به کشتی ویران گذشتن بر آب/به آید که بر کار کردن شتاب - 

*

پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ    نه خوبست و داند همی کوه و سنگ -

*

تن خویش یکباره غمگین مکن / مگر کز گمان دیگر اید سخن - 

به نا آمده کار دل را بغم / سزد گر نداری نباشی دژم -  

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد