برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی

شتاب و فشار زندگی، تمرکز، حال، و دل و دماغ را از مردم گرفته تا بنشینند و دیوان شمس، حافظ، سعدی یا شاهنامه را بخوانند.این گزیده نگارش های مختصر و کم حجم، شاید روزنه ای باشد برای آشنایی و آشتی شهروندان ایران شهر عزیز، با مفاخر گذشته ی تاریخ میهن مان.

پند های شاهنامه فردوسی - بخش (51) - دیدگاه فردوسی به زن (سودابه)

برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (51) -  دیدگاه فردوسی به زن (سودابه):
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
دیدگاه فردوسی از زن (سودابه) در چند بیت پس از بیرون آمدن سیاوش از آزمون آتش:

چه گفت آن سپهدار نیکوسخن/که با بددلی شهریاری مکن-

همی خواست دیدن در راستی/ز کار زن آید همه کاستی-

چو این داستان سر به سر بشنوی/به آید ترا گر بدین بگروی(*) -

و
بجایی که کاری چنین اوفتاد/خرد باید و دانش و دین و داد-
چنان چون بود مردم ترسکار/برآید به کام دل مرد کار-
بجایی که زهر آگند روزگار/ازو نوش خیره مکن خواستار-
تو با آفرینش بسنده نه‌ای/مشو تیز گر پرورنده نه‌ای-
چنین‌ست کردار گردان سپهر/نخواهد گشادن همی بر تو چهر-
برین داستان زد یکی رهنمون/که مهری فزون نیست از مهر خون-

چو فرزند شایسته آمد پدید/ز مهر زنان دل بباید برید-

گویی که مخاطب فردوسی کیکاووس بوده باشد. چو فرزند(سیاوش) با چنین شایستگی ازین آزمون پدیدار شد، از مهر زن(سودابه) و زنان ناشایست ِ سودابه گون، دل بباید برید. 

.................................................................................................................

پ ن:

(*) - با تاسف  و دل آزردگی، در کتاب (ستایش و نکوهش زنان در شاهنامه - حسین سجادی)، به سهو یا به عمد، این گونه قید شده:

چو این داستان سر به سر بشنوی/به آید ترا گر به زن نگروی-
(به گیتی بجز پارسا زن مجوی /زن بد کنش خواری آرد به روی)-
(زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از هر دو نا پاک به-)

( بماند که این دو بیت در چاپ مسکو نیامده و نیز شاهنامه پژوهانی نیز قایل به اینند که از بنیاد، این دو بیت الحاقی ست).

و به "سهو"، در همین کتاب، گشتاسب، پسر زو طهماسب و مادر سیاوش، از نوادگان فریدون  به قید  ِ قلم در آمده ست.

((گشتاسب، پسر لهراسب ست نه پسر زو طهماسب و مادر سیاوش، از نسل پنجم ضحاک ِ مرداس تازی ست نه از نوادگان فریدون).

در کتاب قید شده:

زمان زیادی می‌گذرد و مادر سیاوش می میرد.

(مادر سیاوش، سر ِ زا می میرد. نه زمان زیادی بعد از زیستن):

چو آن شاهزاده ز مادر بزاد/ هم اندر زمان مادرش جان بداد -

 بیت زیر در شاهنامه نیست:

زنان را از آن نام ناید بلند/ که پیوسته در خوردن و خفتنند- 

شاه هاماوران، پدر سودابه:

کرا در پس پرده دختر بود/اگر تاج دارد بد اختر بود- 
این بیت از افراسیاب ست نه از شاه هاماوران.

افراسیاب:

کرا از پس پرده دختر بود/اگر تاج دارد بداختر بود-
کرا دختر آید بجای پسر/به از گور داماد ناید بدر-
ز کار منیژه دلش خیره ماند/قراخان سالار را پیش خواند-

پس از کیخسرو، پسرش لهراسب به شهریاری می رسد.

(( لهراسب پسر اورند شاه ست نه کیخسرو. اورند، پسر کی پشین ِ کیقباد ست. نسب اورند، به فریدون و هوشنگ می رسد )).


بهمن پسر گشتاسب، نواده ی لهراسب، دختری زیبا و خردمند داشته است که او را چهرزاد نیز می نامیده اند.
((همای چهرزاد، دختر و نیز همسر بهمن اسفندیار، همان اردشیر دراز دست ست نه دختر گشتاسب و نواده ی لهراسب)).


و

ز دستور بد گوهر و جفت بد/تباهی به دیهیم شاهی رسد-

در شاهنامه:
ز دستور بد گوهر و گفت بد/تباهی به دیهیم شاهی رسد- 

بهادر امیرعضدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد