برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
پند های شاهنامه فردوسی - بخش (51) - دیدگاه فردوسی به زن (سودابه):
***
گزیده پندهایی در لا به لای گفتار ها و متن شاهنامه، که حکیم بزرگوار طوس، بیشتر در آغاز و فرجام داستان هایش لب به سخن می گشاید.
***
دیدگاه فردوسی از زن (سودابه) در چند بیت پس از بیرون آمدن سیاوش از آزمون آتش:
چه گفت آن سپهدار نیکوسخن/که با بددلی شهریاری مکن-
چو این داستان سر به سر بشنوی/به آید ترا گر بدین بگروی(*) -
چو فرزند شایسته آمد پدید/ز مهر زنان دل بباید برید-
گویی که مخاطب فردوسی کیکاووس بوده باشد. چو فرزند(سیاوش) با چنین شایستگی ازین آزمون پدیدار شد، از مهر زن(سودابه) و زنان ناشایست ِ سودابه گون، دل بباید برید.
.................................................................................................................
پ ن:
(*) - با تاسف و دل آزردگی، در کتاب (ستایش و نکوهش زنان در شاهنامه - حسین سجادی)، به سهو یا به عمد، این گونه قید شده:
( بماند که این دو بیت در چاپ مسکو نیامده و نیز شاهنامه پژوهانی نیز قایل به اینند که از بنیاد، این دو بیت الحاقی ست).
و به "سهو"، در همین کتاب، گشتاسب، پسر زو طهماسب و مادر سیاوش، از نوادگان فریدون به قید ِ قلم در آمده ست.
((گشتاسب، پسر لهراسب ست نه پسر زو طهماسب و مادر سیاوش، از نسل پنجم ضحاک ِ مرداس تازی ست نه از نوادگان فریدون).
در کتاب قید شده:
زمان زیادی میگذرد و مادر سیاوش می میرد.
(مادر سیاوش، سر ِ زا می میرد. نه زمان زیادی بعد از زیستن):
چو آن شاهزاده ز مادر بزاد/ هم اندر زمان مادرش جان بداد -
بیت زیر در شاهنامه نیست:
زنان را از آن نام ناید بلند/ که پیوسته در خوردن و خفتنند-
شاه هاماوران، پدر سودابه:
افراسیاب:
پس از کیخسرو، پسرش لهراسب به شهریاری می رسد.
(( لهراسب پسر اورند شاه ست نه کیخسرو. اورند، پسر کی پشین ِ کیقباد ست. نسب اورند، به فریدون و هوشنگ می رسد )).
بهمن پسر گشتاسب، نواده ی لهراسب، دختری زیبا و خردمند داشته است که او را چهرزاد نیز می نامیده اند.
((همای چهرزاد، دختر و نیز همسر بهمن اسفندیار، همان اردشیر دراز دست ست نه دختر گشتاسب و نواده ی لهراسب)).
و
ز دستور بد گوهر و جفت بد/تباهی به دیهیم شاهی رسد-
بهادر امیرعضدی