و.ک(072,3)
برگزیده هایی از شاهنامه فردوسی
***در پرده گویی ِ "عیان ترین بی حاجت ِ بیان" حکیم فردوسی طوسی، در سروده های "اروتیک" شاهنامه - بخش سوم - بیژن و منیژه
***
بی پروا ترین حس و غریزه ی "حیوانی ِ" انسان، پیچیده در چادر شب ِ عفاف و شرم ِ حکیم طوس.
***
اروتیسم و حجب قلم ِ حکیم فردوسی طوسی، در داستان بیژن و منیژه.
***
جلوه ی "تمنّا" در نگاه خواهنده ی منیژه در بیژن:
***
بی پروا ترین حس و غریزه ی "حیوانی ِ" انسان، پیچیده در چادر شب ِ عفاف و شرم ِ حکیم طوس.
***
اروتیسم و حجب قلم ِ حکیم فردوسی طوسی، در داستان بیژن و منیژه.
***
جلوه ی "تمنّا" در نگاه خواهنده ی منیژه در بیژن:
منیژه چو از خیمه کردش نگاه/بدید آن سهی قد لشکر پناه-
برخسارگان چون سهیل یمن/بنفشه گرفته دو برگ سمن-
کلاه تهم پهلوان بر سرش/درفشان ز دیبای رومی برش-
*
بپرده درون دخت پوشیده روی/
بجوشید مهرش دگر شد به خوی-
فرستاد مر دایه را چون نوند/که رو زیر آن شاخ سرو بلند-
نگه کن که آن ماه دیدار کیست/سیاوش مگر زنده شد گر پریست-
*
بپرده درآمد چو سرو بلند/میانش بزرین کمر کرده بند-
منیژه بیامد گرفتش ببر/گشاد از میانش کیانی کمر-
*
نشستنگه رود و می ساختند/ز بیگانه خیمه بپرداختند-
می سالخورده بجام بلور/برآورده با بیژن گیو شور-
سه روز و سه شب شاد بوده بهم/گرفته برو خواب مستی ستم-
*
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت/
نگار ِ سمن بر، در آغوش یافت-
بهادر امیرعضدی